
محمد نیک سرشت صومعه سفلی
بازیابی هایدگر از مفهوم لوگوس ارسطو
- دانشجو
- محمد نیک سرشت صومعه سفلی
- استاد راهنما
- علی اکبر احمدی افرمجانی
- استاد مشاور
- غلامرضا ذکیانی
- استاد داور
- حسین کلباسی اشتری
- مقطع تحصیلی
- کارشناسی ارشد
- محل دفاع
- ادبیات فارسی و زبانهای خارجی
- شماره ساختمان محل ارائه
- ۱۷
- نام کلاس محل ارائه
- کلاس ۲۰۷[۲۰۲۰۷]
- شماره کلاس محل ارائه
- ۳۰۷
- تاریخ دفاع
- ۱۴ بهمن ۱۴۰۲
- ساعت دفاع
- ۰۸:۰۰
- چکیده
-
جدایی نظر و عمل مشکلی است که از دیرباز تفکر آدمی را به خود مشغول داشتهاست و این مشکل محل مناقشات و تضارب آرای متفکران بوده و هست و بهنظر میرسد که خواهد بود. این جدایی توجه بررسیهای منطقی را هم به خود جلب کردهاست. از جمله مسئله زبان و ارتباط آن با عالم عینی و انضمامی یا توجه به گزارههای زبانی در ارتباط با اشیا خارجی یا مسئلهی «هست» و «باید» که هر یک ریشه در دوگانگی نظر و عمل دارد. دوگانگیهای زیادی در طول تاریخ اندیشه، ریشه در دوگانهی نظر و عمل دارند. نظر و عمل صرفاً بیانگر امر نظری و امر عملی نیستند بلکه دو قلمرویی را ترسیم میکنند که این دو قلمرو دوگانگی بین ذهن و عین، سوژه و ابژه را در خود جای میدهد. حتی دوئالیسمِ مربوط به ایدهآلیسم و رئالیسم ناظر به امر حل نشدهی نظر و عمل است. بنظر میرسد در طول تاریخ فلسفه تلاش برای حل این دوگانگی بخش بزرگی از کارهای فیلسوفان را پوشش میدهد.
در طول رویارویی هایدگر با ارسطو، هایدگر مفاهیمی را از ارسطو اخذ و در مورد آنها دقیق میشود که به نظر میرسد نقاط عطف مواجههی هایدگر با ارسطوست؛ برای هایدگر خودِ زندگی و زندگی انضمامی اصیل است، لذا هایدگر تأثیر و ارزش عمل را، برخلاف بیشتر متفکران، بیش از نظر میداند و برای هایدگر زندگی واقعی بستر کار فلسفی و در عین حال خودِ کار فلسفی است. هایدگر معقولیتی در عمل و جنبههای عملی زندگی انسان میبیند و به نظر او لوگوس در بین صورتبندیهای منطقیِ قلمروی نظرورزانه نیست بلکه زندگی نیز حاوی لوگوس است؛ لوگوسی که در زندگی نهفته است امکان انتخابهای ما را در زندگی فراهم میکند به طوری که هیچ وابستگی نظری نداشته باشد. در این راستا توجه هایدگر به اخلاق نیکوماخوس ارسطو قابل تأمل است چراکه هایدگر این کتاب را به نوعی مسئله نظر و عمل میداند و حقیقت برای هایدگر در نسبتی است که با عمل برقرار میسازد یعنی حقیقت جنبه عملی و عینی و انضمامی دارد و این خصوصیّت در مفهوم آشکارگی است. این ویژگی حقیقت که پیدا و پنهان است ازجمله ویژگیهای اندیشهی هایدگر است. «هایدگر میگوید حقیقت عبارت است از انکشاف و ناپوشیدگی.» (مایکل اینوود، ص۱۴۱) این انکشاف به امر عملی معطوف است چراکه آنچه که در طول زندگی واقعی انجام میگیرد عمل است و حقیقت آشکارگی است که در این جریان به وقوع میپیوندد. «چنین نیست که در جهان در وهلهی نخست از طریق گزاره به ما گشوده شده باشد، بلکه از طریق حال و هواداری و فهم «دازاین» است که بر ما گشوده میشود.» (همان، ۱۴۴) این چنین است که راه ورود هایدگر به زندگی واقعی، دلمشغولی پردازشگرانه به جهان است؛ که از طریق آن دازاین پروای خود را پیدا میکند و تمام این امور حول محور زندگی واقعنگرانه است. این تلاش هایدگر برای مقابله با اولویت و ارجحیت امر نظرورزانه بر امر عملی است. البته کار هایدگر مقابله با امر نظرورزانه نیست بلکه به نوعی، بیان تفسیری هستیشناسانهی جدید مبتنی بر فرونسیس که علاوه بر هستیشناسی مبتنی بر سوفیاست.
افقی که این پژوهش برای ما میگشاید افقی است که در پرتوی آن میتوان بسیاری از مشکلات و دغدغههای جهان امروزی به خصوص همان دغدغههایی که هایدگر برای جهان مدرن داشت را مورد بررسی قرار داد. از جمله این دغدغهها در حوزهی اخلاق، معرفت و علم سیاست است. وقتی جدایی عمل و نظر مطرح میشود اولین دلمشغولی فیلسوفان شاید معطوف به حوزه اخلاق باشد؛ چرا که ما در این حوزه بیشتر و بهتر شاهد جدایی عمل و نظر هستیم. همچنین این دغدغه را در حوزههای معرفتی و مشکلات معرفتی جدایی عمل و نظر و یا در حوزه سیاست و حتی در حوزه الهیات میتوان شاهد بود.