نجمه نصیری پنبه چوله

نجمه نصیری پنبه چوله

عنوان پایان‌نامه

روایت شناسی داستان های اسطوره ای و حماسی شاهنامه فردوسی



    دانشجو نجمه نصیری پنبه چوله در تاریخ ۲۸ شهریور ۱۴۰۳ ساعت ، به راهنمایی هیوا حسن پور,اسماعیل تاج بخش ، پایان نامه با عنوان "روایت شناسی داستان های اسطوره ای و حماسی شاهنامه فردوسی" را دفاع نموده است.


    رشته تحصیلی
    زبان و ادبيات فارسي
    مقطع تحصیلی
    دکتری تخصصی PhD
    تاریخ دفاع
    ۲۸ شهریور ۱۴۰۳
    ساعت دفاع

    چکیده

    شاهنام? فردوسی در قالب روایت برای خواننده بیان شده است. هر روایتی از عناصری تشکیل شده است که در مجموع سازوکارهای روایی خاص آن اثر را در بر می‌گیرد. در این پژوهش به روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس مطالعات کتابخانه‌ای به بررسی و تحلیل سازوکارهای روایی در شاهنام? فردوسی پرداخته شده است. ضرورت انجام این کار در آن است که به خواننده و مخاطب نشان می‌دهد شاهنام? فردوسی چگونه به عنوان یک کلان روایت حماسی در طول تاریخ توانسته است خود را تثبیت کند؟ فردوسی با تکیه بر چه سازوکارهایی، روایت اثر خود را با مقبولیت بیشتر خوانندگان اثر خود همراه کرده است؟ این پژوهش با تکیه بر متن شاهنامه و با استفاده از دانش روایت‌شناسی به ذکر و تحلیل عناصر روایی شاهنامه پرداخته است. ضمن اینکه در هیچ بخش از پژوهش، نظریه بر متن تحمیل نشده و سعی شده است که بر اساس متن، سازوکارهای روایی به کار گرفته شده مشخص و بررسی شوند. نتایج پژوهش حاکی از آن است که: یکی از ویژگی‌های برجست? روایت‌های شاهنام? فردوسی، استفاده از قاب‌بندی روایی است که اصولاٌ فردوسی هم نقش خود را به عنوان خالق روایت به مخاطب گوشزد می‌کند و هم گاهی شکاف‌های جهان روایت را با آن‌ها پُر می‌کند. گاهی قاب‌بندی‌ها بیشتر شکل ترفند به خود می‌گیرند مانند براعت استهلال و گاهی در خدمت تثبیت و نهادینه کردن ارزشی هستند. با توجه به عامل‌های روایت می‌توان گفت که فردوسی، راوی بنیادی شاهنامه نیست بلکه او راوی نیابتی است که در بیشتر موارد سعی کرده است با شکست روایی به اظهارگری و تفسیرگری بپردازد و جایگاه خود را به خواننده گوشزد کند. بلاغت روایت نیز در شاهنامه جایگاه ویژه‌ای دارد که همسو با روح حماسی اثر او انجام شده است. پایان‌بندی‌های شاهنامه نیز اصولاً از نوع بسته هستند که راوی در پایان آن‌ها نقش هدایتگری خواننده را بر عهده دارد ضمن اینکه پایان‌های نابهنگام نیز در روایت‌های شاهنامه بسیار دیده می‌شود. فردوسی از تمام قابلیت‌ زمان روایی در شاهنامه بهره برده است و در بیشتر موارد، شگردهای زمانی - روایی در خدمت طول و تفصیل کلام هستند و سرعت روایت را کاهش می‌دهند. کلیدواژه‌ها: روایت شناسی، شاهنامه، فردوسی، قاب بندی، عامل‌های روایی، زمان روایی، سرعت روایت.  

    Abstract

      Ferdowsi's Shahnameh is one of the literary-narrative works of the Persian language that has established itself as a lasting work throughout the historical periods. This narrative literary work has used elements to convey its concepts and tries to interact with the reader through them. Narrative interaction in Ferdowsi's Shahnameh has its own patterns and characteristics, which are chosen by its creator depending on the subject and the special matter that it represents. This research, with a descriptive - analytical approach, seeks to explain the narrative interaction in Ferdowsi's Shahnameh by relying on the mythological and epic sections. The research results show that Ferdowsi should not be considered as the main and fundamental narrator of Shahnameh. Ferdowsi should be considered as a proxy narrator, who narrates Shahnameh and made it coherent and unifying, relying on the previous narrations. The power of his intervention in expressing and interpreting narrative fragments in the form of narrative failure is clearly evident, and sometimes he clearly expresses his intended narrative discourse to his audiences. Keywords: narrative discourse, Ferdowsi's Shahnameh, author, narrator, audience of the narration, reader.