احسان رحیمی

احسان رحیمی

عنوان پایان‌نامه

معماری در بستر متافیزیک اخلاق مدرن ( با نظر به تفسیر کارستن هریس از کانت )



    دانشجو احسان رحیمی در تاریخ ۲۷ مهر ۱۴۰۱ ساعت ۱۵:۰۰ ، به راهنمایی امیر نصری ، پایان نامه با عنوان "معماری در بستر متافیزیک اخلاق مدرن ( با نظر به تفسیر کارستن هریس از کانت )" را دفاع نموده است.


    دانشجو
    احسان رحیمی
    استاد راهنما
    امیر نصری
    استاد مشاور
    یوسف نوظهور
    استاد داور
    امیر مازیار
    رشته تحصیلی
    فلسفه هنر
    مقطع تحصیلی
    کارشناسی ارشد
    محل دفاع
    ادبیات فارسی و زبانهای خارجی
    شماره ساختمان محل ارائه
    ۱۷
    نام کلاس محل ارائه
    کلاس ۲۰۷[۲۰۲۰۷]
    شماره کلاس محل ارائه
    ۳۰۷
    تاریخ دفاع
    ۲۷ مهر ۱۴۰۱
    ساعت دفاع
    ۱۵:۰۰

    چکیده

      

    چکیده:

    کانت در نظام فلسفی خود توانست با دسته‌بندی جهان نومنال-جهان فنومنال، امکانِ معلق مداخله‌ی منبعث از عقل را از تعلیق خارج نماید. اما او با داخل کردن معماری در ذیل هنرها، موجب گشت که این کنش اصیل انسانی به ورطه‌ی احکام زیبایی‌شناختی درافتاده و به‌مثابه کنشی نامتعین تعریف گردد. این درحالی بود که معماری به‌واسطه‌ی ارتباط تنگاتنگ با زندگی عملی بشر به‌ هیچ‌وجه نمی‌توانست هم‌چون هنری صرف به حساب آید. این دسته‌بندی موجب ساقط شدن رسالت اخلاقی معمار و تقلیل آن به اخلاقی حرفه‌ای گشت. این رساله، برآن است تا از طریق بازروایت پروژه‌ی فلسفی کانت و ریشه‌های تاریخی ظهور آن و هم‌چنین تطبیق این فراز و فرود نظری با تعریف معماری در هر دوره‌ی تاریخی، به جنبه‌ی مغفول معماری یعنی تحدید زیست بشر در قامت قانون‌گذاری پرداخته و آن را به‌مثابه کنشی اخلاقی مطرح نماید. این جنبه از معماری علاوه برآن‌که رسالتی اخلاقی برای معمار به ارمغان می‌آورد، الزامی حقوقی نیز برای وی ایجاد می‌کند که در نگاهی کلان کالبد شهری را به‌عنوان تجسم یکپارچه‌ی این الزام، مبدل به عرصه‌ی کالبدینه‌ی سیاست و واجد اهمیتی دوچندان در مطالعات سپهر سیاسی جوامع می‌گرداند.

    Abstract

      

    In his philosophical system, Kant was able to unsuspend the indeterminate prospect of emanating intervention of reason by categorizing the nominal-phenomenal world. However, by including architecture in the arts he caused this original human action to fall into the abyss of aesthetic rules and be defined as an indeterminate action. Whilst architecture could not be considered mere art due to its close interconnection with human practical life. This classification caused the ethical mission of the architect to descend and its diminishment to professional ethics. This proposal aims by redefining Kant's philosophical project and the historical roots of its emergence as well as the adaptation of these theoretical fluctuations with the definition of architecture in each historical period, to address the neglected aspect of architecture, that is, the confinement of human life in the form of legislation, and raise it as a moral action. This aspect of architecture not only brings a moral mission to the architect but also creates a legal commitment for him which, in the broad perspective, turns the urban body as an integrated embodiment of this commitment into the physical realm of politics and duplicates its importance in the studies of the political realm of societies.