غلامرضا مستعلی پارسا بررسی کرد؛
استاد دانشگاه علامهطباطبائی با بیان اینکه در این پژوهش نامرغوبی شعر را در چند دسته تقسیم کرده است، اظهار کرد: غلطهای دستور، عیوب مخل فصاحت، معما، ابهام غیر هنری، علم فروشیهای نابجا، عیبهای قافیه و… از مواردی است که استفاده آن در شعر، آن شعر را نامرغوب میکند
به گزارش باشگاه خبری عطنا، نشست «بازشناسی چیستی شعر ناموغوب» با سخنرانی غلامرضا مستعلی پارسا، دانشیار گروه ادبیات فارسی دانشگاه علامه طباطبائی دوشنبه، اول خردادماه در دانشکده ادبیات و زبانهای خارجی دانشگاه علامهطباطبائی برگزار شد.
در این نشست، دکتر مستعلی پارسا با بیان اینکه در این پژوهش تلاش شده با استفاده از «برهان خلف» عللی که باعث میشود یک شعر خوب نباشد بررسی شود، اظهار کرد: شعر به مثابه شناسنامه فرهنگ سرزمین ماست، شناسنامهای که از آثار ماندگار یا مغفول پر شده است اما غفلت مخاطبان در طول تاریخ از روی غرض نبوده است. بلکه میتوان مدعی شدکه آن آثار به گونهای بوده که در حافظه کوتاه مدت مردم زمانه خود هم جای نگرفته است چه رسد به حافظه تاریخی که در گذر زمان کمتر شاعری را حفظ کرده است.
دانشیار دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبائی ادامه داد: بررسی ما از این منظر بود که چه عواملی در طول تاریخ باعث شده تا شاعرانی نظیر فردوسی، نظامی، سعدی، حافظ، مولوی و صائب در حافظه تاریخی ما جای بگیرند اما شاعران بسیاری که در همین دورهها و در همین منطقهها و با همین زبان میزیستهاند و شعر میگفتهاند از خاطره ما پاک شوند.
وی با بیان اینکه بحث شعر نامرغوب از برهان خلف تبعیت میکند، گفت: با استفاده از این برهان میخواهیم راهکاری را پیشنهاد دهیم که شاعران و منتقدان ادبی به وسیله آن از وضعیت شعر مرغوب آگاهی یانبد.
مستعلی با بیان اینکه ویژگیهایی در طول تاریخ توسط بزرگان ادب، منتقدان و بلاغیون به عنوان عیوب شعر مطرح شده است، گفت: شاعران میان مایه و بعضاً ضعیفی از همان عیوب در شعر خود استفاد کردهاند که باعث شده شعرشان از درجه قبول عامه به دور افتد، درست است که به گفته حافظ «قبول خاطر و لطف سخن خداداد است» اما اگر حافظ هم از اصول بلاغه شعر در دوران خود استفاده نمیکرد و یا حتی از معیارهای شعر دوره خویش پیشتر نبود امروز به وضعیت شاعران دوره خویش دچار میشد.
وی اضافه کرد: البته بحث شعر نامرغوب معیار ریاضیگونه و قطعی ندارد و در طول زمان و بنا بر رویکردها سلیقههای مردم زمان این مرغوبیت و نامرغوبیت درجههای متفاوتی داشته است.
استاد دانشگاه علامهطباطبائی با بیان اینکه در این پژوهش نامرغوبی شعر را در چند دسته تقسیم کرده است، اظهار کرد: غلطهای دستور، عیوب مخل فصاحت، معما، ابهام غیر هنری، علم فروشیهای نابجا، عیوب قافیه و… از مواردی است که استفاده آن در شعر، آن شعر را نامرغوب میکند.
وی در ادامه اظهار کرد: بحث دیگر در معنای شعر است، امروز انسجام و عدم انسجام معنایی در شعر مطرح است. خیلی از شاعران به این نکته توجه نداشتهاند که وحدت موضوعی از نظر زبان و محتوا در شعرشان وجود نداشته است. مثلا از نظر زبان، محتوا و پردازش درکل شاهنامه فردوسی وحدت موضوع دیده میشود اما در اشعار مقلدان او حتی اسدی توسی هم این وحدت و انسجام دیده نمیشود.
مستعلی پارسا در ادامه به بیان برخی عیبهایی که در اشعار شاعران دوران مختلف آمده است اشاره کرد و گفت: غلطهای دستوری یکی از ایرادهایی است که شعر را نامرغوب میکند برای مثال گاهی شاعران حذف بدون قرینه فعل و مسند در شعرشان دارند برای نمونه در شعر«عاشق و معشوق و عشق هر سه بر ما یکی است – در دو جهان هست نیست جز یک دیگر مرا» که در مصرع دوم مسندالیه«دردوجهان هست» بدون قرینه حذف شده است.
پیش از منوچهری چیستان برای نشان دادن قدرت شاعر در توصیف استفاده میشود به این صورت که شاعر مسئلهای را به صورت چیستان بیان کرده و آن را توصیف میکند. چیستانهای دیوان مسعود سعد ارزش هنری بالایی دارد اما زمانی که کار به معما بکشد دیگر توصیف هنری در کار نیست و بلکه شما باید با کشف و شهود منظور شاعر را پیدا کنید.
وی افزود: استفاده از فعل در معنای نادرست هم از جمله مواردی است که به شعر ضربه میزند برای نمونه سلمان ساوجی میگوید: «خورشید را که صفت اکثیر کار اوست – داد التفات رأی تو، تسلیم کیمیا» در اینجا «تسلیم دادن» آمده که باید «تسیلم کردن» باشد.
مستعلی پارسا ایراد دیگر شعر را کاربرد نادرست حرف اضافه عنوان کرد و گفت: . هنوز در کاربرد درست حرف اضافه در طول تاریخ ادبیات فارسی تحقیق جامعی انجام نشده است ما این کاربرد نادرست را در شعرهایی مشاهده میکنیم برای نمونه علی نقی کمرهای در شعری میگوید: «شاه آبی به روی کار آورد – و نه ایران به خاک یکسان بود» که در این حرف اضافه «به» اشتباه است.
وی در ادامه دیگر عیوب شعر را چنین عنوان کرد: کاربرد نادرست نشانه «را» معفولی که امروز خیلی باب شده است؛ این نشانه باید پس از مفعول گذاشته شود اما به اشتباه در آخر جمله و پیش از فعل آورده میشود که در شعر شاعران معاصر این اشتباه بسیار دیده میشود.
به گفته این پژوهشگر ادبیات فارسی کاربرد ضمیر همراه با ضمیر مرجع آن، کاربرد فعل به صورت محاوره که در شعر شاعران دوره صفوی و دوره معاصر بسیار زیاد بود، کاربرد نادرست صفت و مصادر جعلی از دیگر اشکالاتی است که در شعرها دیده میشود همچنین مشکل دیگر غرابتهای استعمال است یعنی گاهی شاعران لغتی را به کار استفاده کردهاند که نه در زمانه خودشان آشنا بوده و نه پیش از آن.
وی تکرار مضمون و لفظ بدون آفرینش ادبی را از دیگر عیوب شعر عنوان کرد و گفت: برخی شاعران در دیوان اشعارشان برخی مضامین را چندین بار تکرار کردهاند بدون آنکه لطف ادبی تازهای داشته باشد، مثلا شاه نعمت الله ولی برخی از مضامین مانند مست، رند خرابات، دَرد و دُرد را در غزلهایش تکرار کرده است اما هیچ نوآوری و انگیزش هنری خلق نکرده است.
عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبائی معما را هم از عیوب شعر خواند و اظهار کرد: معما از بازیهای کودکانه شاعران دوره تیموری و صفوی است. پیش از منوچهری چیستان برای نشان دادن قدرت شاعر در توصیف استفاده میشود به این صورت که شاعر مسئلهای را به صورت چیستان بیان کرده و آن را توصیف میکند. چیستانهای دیوان مسعود سعد ارزش هنری بالایی دارد اما زمانی که کار به معما بکشد دیگر توصیف هنری در کار نیست و بلکه شما باید با کشف و شهود منظور شاعر را پیدا کنید.
وی در ادامه با نظری از زرین کوب در باب ابهام در شعر اشاره کرد و گفت: از نظر زرینکوب «شعر باید بیانش روشن باشد و روشنگر هر چند بیش از آنچه میگوید ناگفته میگذارد، باز سخنش ابهام اگر دارد باید چنان باشد که آن را محتاج تأمل کند نه نامفهوم و پیچیده، ابهام گرایی در واقع تا جایی پسندیده است که کلام را به یک معما تبدیل نکند از آنکه ابهام کامل هنر و قدرت نیست عجز است و ضعف».
به گفته وی برخی شاعران ردیف دیوان اشعار خود را با توجه به حروف الفبا تقسیم میکردند و چون نیاز بود تا برای همه حروف ردیف بسازند این مسئله باعث میشد تا اشعار ضعیفی در دیوان آنها وجود داشته باشد.
مستعلی در ادامه با بیان اینکه در شعر ما با سه «من شاعری» روبه رو هستیم، گفت: من فردی، من جمعی و من متعالی را شاعران در شعرشان استفاده کردهاند، شاعری که از من فردی بگذرد و من جمعی داشته باشد یعنی احوال جامعهاش در آثارش باشد شعر او ماندگار است همینطور کسی که از آن فراتر برود و به من متعالی برسد مثل حافظ و .. شعر این دسته نیز ماندگار است.
وی افزود: بیشتر شاعرانی که نامی از آنان در ادبیات فارسی نمانده است گرفتار من فردی بودند و فقط خودشان را در شعرشان جلوه کردهاند، حتی خاقانی که یکی از شاعران بزرگ زبان فارسی است، آنقدر که من فردی در شعرش دارد هیچ بحث چشمگیری در مورد من جمعی هم ندارد.
وی در خاتمه گفت: شعر بی معنی اگر طنر و انتقاد باشد خوب است در غیر این صورت نه. همچنین ترک ادبی شرعی یکی از مهمترین عیوب معنایی شعر است و بیشتر شاعران مداح ما ممدوح خودشان را بالاتر از خدا و معصومین و…بردند که کارشان را ضعیف کرده است.
سنجش شعر با سنجش نثر متفاوت است
در ادامه نشست، محمدعلی مؤذنی، استاد ادبیات فارسی دانشگاه تهران به عنوان نخستین منتقد سخنرانی کرد.
مؤذنی با بیان اینکه یکی از مشکلات خوانش شعر نبود تصحیح درست از متن است، گفت: این مسئله باعث میشود هر کسی چیزی بگوید البته استادان ما هم از موضوع تصحیح گذشتهاند، ما باید ببینیم شاعر در شعرش حرفی برای گفتن دارد. در مورد برخی شعرها هم موضوع بدخوانی و مسئله دستوری نیست بلکه موضوع فرهنگی است که در زمانی رایج بوده و ما از آن بیخبر هستیم.
وی افزود: شعر با نثر تفاوت دارد و نمیتوان گفت که شاعر حتما باید گزارهای جمله را در جای خودش بیاورد و باید با توجه به شاعر و دوره شاعر شعر خوب و بد را بسنجیم.
قواعد بلاغه نسبی است
یحیی طالبیان، عضو هیئت علمی دانشکده ادبیات دانشگاه علامه طباطبائی دیگر منتقد این نشست بود، طالبیان با بیان اینکه ارزشگذاری شعر بر اساس مرغوب یا نامرغوب همان کاری است که در المعجم صورت گرفته است و اشعار را بر اساس خوب یا بد تقسیم کرده است، گفت: گروهی از بلاغیون شرقی نگاه وسیعتری به بلاغت داشتند و نگاه شان در شعر کلیتر بود، عبدالقادر در رأس این گروه است، او در نظریه نظم خود یک نگاه به لفظ دارد و یک نگاه به معنی. نگاه او به لفظ و معنی این است که این دو فی نفسه جایگاهی در کلام ندارند بلکه واژه در بافت کلام و با نیم نگاهی به معنا که یک نگاه کلی است.
وی افزود: بلاغت در حوزه اسلامی رشد کرد و دو کتاب عبدالقادر برای بدست آوردن قاعده است برای اینکه شعر بلیغ را از نابلیغ تشخیص دهیم البته خود این قوانین هم محل بحث است که کارساز بوده است یا خیر.
استاد دانشگاه علامه طباطبائی با اشاره به اینکه بلاغیون معیار تشخیص نهایی مرغوبیت شعر را ذوق سلیم دانستهاند، گفت: این ذوق پس از خواندن اشعار گذشتگان و تحقیق و… بدست میآید البته این تعریف هم مقنع نیست. این قواعدی که بیان شد در گذر زمان و تغییر زبان و ادبیات تغییر نکرده است.
طالبیان اضافه گرد: نسبت شعر با دانشهای بشری، فنون ادبی و ذات شعر روشن نیست و قاعدهها هم تقریبا قطعی هستند. و زمانی که امروز دکتر مستعلی میگویند که فلان شاعر خوب است یا بد دارند ذوق خودشان را به عنوان معلم ادبیات نمایش میدهند، اما نشان دادن مدلی که بر اساس چه معیاری خوب بودن یا بد بودن شعر را بیان کردهاند سخت است.
وی در پایان گفت: نظریه نسبیت به عنوان یک اصل و اساس قانونمندی بلاغت باید تلقی شود و با این نگاه به شعر بنگریم و شعر را قضاوت کنیم در غیر این صورت معیار ذوق است.
عکس: فربد آقابیگی
نظر شما :